جعفررررررررر
پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۶ ب.ظ
جعفر گوشه ی اتاق نشسته بود . . . . ... ... . . . چشمانش نغمه غم انگیزی را تداعی میکرد . . . . . . . به گل های قالی زل زده بود . . . . . . . که خواهرش داد زد : مامان .. مــــامــــــــــــان ! جعفر پیپی کرده.....
۹۲/۰۴/۲۰